loading...

مرجع تخصصی مقالات روانشناسی

بازدید : 6
شنبه 23 دی 1402 زمان : 13:59

پیشینه سرازیر‌شناسی از کلیه نظام‌های علمی جانور، بیشتر میباشد. ریشه‌های آن را می‌توان تا سده چهارم دکتر روانشناس و پنجم قبل از تولد، با دانشمندانی زیرا افلاطون و ارسطو دنبال نمود؛ ولی به پیمان هرمان ابینگ هاوس، قرن ۱۹، ”جاری‌شناسی، پیشینه‌ای دراز، البته تاریخچه‌ای کوتاه داراست (شولتز و شولتز، ۱۳۷۲، ص ۱۸). یک فیلسوف علم آموزی‌کرده آلمانی به اسم رادولف گوسلنیوس[۷] ابتکار عمل‌کننده اصطلاح «سایکولوژی» می باشد. تا حدود اواخر سده نوزدهم، سرازیر‌شناسی تحت عنوان شاخه‌ای از دانش فلسفه، شناخته میشد و همینطور، به‌تیتر یک کیش در برخی فرهنگ وتمدن‌ها در حیث گرفته می شد که مشمول تهاجم اذهان و هلاکت یگانگی درونی می گردید عصر ساختارگرایی ساختارگرایی اشاره به «تئوری تامل» دارااست که بوسیله ویلهلم وونت مطرح شد. در سال ۱۸۷۹ فردی بنام ویلهلم وونت (که به بابا جاری‌شناسی آزمایشی نیز مشهور است) مبادرت به تأسیس یک آزمایشگاه در کالج شهر لایپزیک آلمان نمود که تمرکز اساسی آن، بر مطالعات سرازیر‌شناختی بود. ویلهلم وونت خودش یک ساختارگرا عدم وجود؛ ولی از شاگردان او و شخصی به اسم ادوارد بردفورد تیچنر-که یکی اولیه جاری‌شناسان ایالات متحده شد-از فعالان شیوه ساختارگرا در قبال نحوه کارکردگرایی بود. مطالعات ویلهلم وونت بر باخت ساختار جز به جز فرایندهای ذهنی، متمرکز بود. بعدازظهر کارکردگرایی[ کلاً، روش کارکردگرایی در مقابل روش ساختارگرایی صورت گرفت. این شیوه به شدت، ذیل تأثیر کار و مطالعات فیلسوف، دانشمند و جاری‌شناس آمریکایی بنام ویلیام جیمز پایدار بود. او باور داشت که دانش جاری‌شناسی می‌بایست بها کاربردی داشته باشد و دریابد که ذهن چطور قادر است به منفعت شخص، کار نماید. در سال ۱۸۹۰ ویلیام جیمز در کتاب خویش با اسم «اصول روان‌شناسی»، به اکثری از سوال‌های مطرح گردیده درخصوص بنیادهای روان‌شناسی که تا سال‌ها آن گاه بوسیله سرازیر‌شناسان مطرح می‌شدند، جواب داد. از سایر پژوهشگران مدرسه کارکردگرایی می‌اقتدار به جان دیویی و هاروی کار اشاره نمود. همینطور می‌بایست به دانشمند آلمانی به اسم هرمان ابینگ هاوس اشاره نمود؛ هر کس پیشرو اجرا تست‌هایی دربارهٔ خیال و خاطر بود. او در مطالعاتی که در کالج برلین انجام می‌گرفت، سبک نحوه بازرسی یه خرده دربارهٔ یادگیری و فراموشی را ارائه کرد. در همین مجال، دانشمند روسی با اسم تراس پاولف (فردی که مبتکر روند یادگیری شرطی شدن کلاسیک است) نیز تست‌ها خویش را روی سگ‌ها انجام بخشید که ابعاد تحت عنوان «مضمون‌ شرطی شدن کلاسیک» از آن، خیال و خاطر شد. اما در سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۵۰ میلادی، همه تکنیک‌های به‌شغل گرفته گردیده و پیشرفته‌گردیده بوسیله ویلهلم وونت، ویلیام جیمز، جان دیویی، هرمان ابینگ هاوس و سایر این تیم از محققان، به عنوان سرازیر‌شناسی آزمایشی-که به شدت، به تیم‌های داده ها خیالی و پردازش آن ها مربوط می‌شدند-شاخه‌ای از مباحث مرتبط با جاری‌شناسی شناختی گردیده بودند.

پیشینه سرازیر‌شناسی از کلیه نظام‌های علمی جانور، بیشتر میباشد. ریشه‌های آن را می‌توان تا سده چهارم دکتر روانشناس و پنجم قبل از تولد، با دانشمندانی زیرا افلاطون و ارسطو دنبال نمود؛ ولی به پیمان هرمان ابینگ هاوس، قرن ۱۹، ”جاری‌شناسی، پیشینه‌ای دراز، البته تاریخچه‌ای کوتاه داراست (شولتز و شولتز، ۱۳۷۲، ص ۱۸). یک فیلسوف علم آموزی‌کرده آلمانی به اسم رادولف گوسلنیوس[۷] ابتکار عمل‌کننده اصطلاح «سایکولوژی» می باشد. تا حدود اواخر سده نوزدهم، سرازیر‌شناسی تحت عنوان شاخه‌ای از دانش فلسفه، شناخته میشد و همینطور، به‌تیتر یک کیش در برخی فرهنگ وتمدن‌ها در حیث گرفته می شد که مشمول تهاجم اذهان و هلاکت یگانگی درونی می گردید عصر ساختارگرایی ساختارگرایی اشاره به «تئوری تامل» دارااست که بوسیله ویلهلم وونت مطرح شد. در سال ۱۸۷۹ فردی بنام ویلهلم وونت (که به بابا جاری‌شناسی آزمایشی نیز مشهور است) مبادرت به تأسیس یک آزمایشگاه در کالج شهر لایپزیک آلمان نمود که تمرکز اساسی آن، بر مطالعات سرازیر‌شناختی بود. ویلهلم وونت خودش یک ساختارگرا عدم وجود؛ ولی از شاگردان او و شخصی به اسم ادوارد بردفورد تیچنر-که یکی اولیه جاری‌شناسان ایالات متحده شد-از فعالان شیوه ساختارگرا در قبال نحوه کارکردگرایی بود. مطالعات ویلهلم وونت بر باخت ساختار جز به جز فرایندهای ذهنی، متمرکز بود. بعدازظهر کارکردگرایی[ کلاً، روش کارکردگرایی در مقابل روش ساختارگرایی صورت گرفت. این شیوه به شدت، ذیل تأثیر کار و مطالعات فیلسوف، دانشمند و جاری‌شناس آمریکایی بنام ویلیام جیمز پایدار بود. او باور داشت که دانش جاری‌شناسی می‌بایست بها کاربردی داشته باشد و دریابد که ذهن چطور قادر است به منفعت شخص، کار نماید. در سال ۱۸۹۰ ویلیام جیمز در کتاب خویش با اسم «اصول روان‌شناسی»، به اکثری از سوال‌های مطرح گردیده درخصوص بنیادهای روان‌شناسی که تا سال‌ها آن گاه بوسیله سرازیر‌شناسان مطرح می‌شدند، جواب داد. از سایر پژوهشگران مدرسه کارکردگرایی می‌اقتدار به جان دیویی و هاروی کار اشاره نمود. همینطور می‌بایست به دانشمند آلمانی به اسم هرمان ابینگ هاوس اشاره نمود؛ هر کس پیشرو اجرا تست‌هایی دربارهٔ خیال و خاطر بود. او در مطالعاتی که در کالج برلین انجام می‌گرفت، سبک نحوه بازرسی یه خرده دربارهٔ یادگیری و فراموشی را ارائه کرد. در همین مجال، دانشمند روسی با اسم تراس پاولف (فردی که مبتکر روند یادگیری شرطی شدن کلاسیک است) نیز تست‌ها خویش را روی سگ‌ها انجام بخشید که ابعاد تحت عنوان «مضمون‌ شرطی شدن کلاسیک» از آن، خیال و خاطر شد. اما در سال‌های ابتدایی دهه ۱۹۵۰ میلادی، همه تکنیک‌های به‌شغل گرفته گردیده و پیشرفته‌گردیده بوسیله ویلهلم وونت، ویلیام جیمز، جان دیویی، هرمان ابینگ هاوس و سایر این تیم از محققان، به عنوان سرازیر‌شناسی آزمایشی-که به شدت، به تیم‌های داده ها خیالی و پردازش آن ها مربوط می‌شدند-شاخه‌ای از مباحث مرتبط با جاری‌شناسی شناختی گردیده بودند.

برچسب ها دکتر روانشناس ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
لینک دوستان
آمار سایت
  • کل مطالب : 118
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 19
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 10
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 526
  • بازدید سال : 1592
  • بازدید کلی : 2321
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی